نمایش خبر
معجزات امام علی (ع)
معجزات امام علی (ع)
«برگشت خورشید»:
وقتی امام علی (ع) با اصحاب خود، به بابل رفت در بین راه مکان مناسبی برای نماز نیافتند و در جستجوی آن بودند تا به مکانی رسیدند که از همه جا بهتر بود اما نزدیک بود خورشید غروب کند. اگر چه امام(ع) نماز خود را با عدهای از اصحاب خود اقامه کرده بود اما جمع زیادی از آنها نماز نخوانده بودند و از این رو دربارهی نماز خود به سخن پرداختند. وقتی امام علی(ع) سخنان آنان را شنید از خدای تعالی درخواست کرد که خورشید را برای او برگرداند تا اصحابش نماز را در وقت آن به جا آورند. خداوند دعای او را مستجاب کرد و خورشید را برگرداند به گونهای که وقت نماز عصر بود وقتی به آخر نماز رسیدند و سلام نماز را به پایان بردند؛ خورشید غروب کرد مردم از ظهور این معجزه به تسبیح و تهلیل و استغفار وحمد فراوان خداوند پرداختند واین خبر در همه جا منتشر گردید.
«تبدیل سنگریزهها به جواهر»:
امام علی(ع) و بعضی از اصحاب آن حضرت در مسجد کوفه حضور داشتند مردی خطاب به امام علی(ع) عرض کرد: پدر و مادرم فدایت من تعجب میکنم از این دنیایی که در دست این گروه است و شما از آن بهرهای ندارید. حضرت فرمود: تو گمان کردهای ما دنیا را میخواهیم وبه ما داده نمیشود؟ آنگاه یک مشت از سنگریزهها را برداشت و به اعجاز خود به جواهر مبدل ساخت و پرسید اینها چیست؟ عرض کردم بهترین نوع جواهر است. سپس حضرت فرمود: اگر دنیا را بخواهیم برای ما وجود دارد اما نمیخواهیم و پس از آن آنها را به دور افکند و دوباره سنگریزهها به حال اول بازگشتند.
«توقف زلزله»:
فاطمه زهرا(س) میفرمایند: در زمان ابوبکر و عمر زلزلهای پیش آمد که مردم به وحشت افتادند و به آن دو پناه بردند اما دیدند آنها خود از ترس به علی(ع) پناه بردهاند. مردم نیز به دنبال آنها به خانهی آن حضرت رفتند. علی(ع) بدون توجه به ترس و وحشت آنها از منزل بیرون آمد و مردم نیز بدنبال او حرکت کردند تا به یک بلندی رسیدند. حضرت بر بلندی نشست و دیگران در اطراف او نشستند و به ساختمانهای شهر که همچنان مورد زلزلههای مکرر قرار میگرفت نگاه میکردند. آنگاه فرمودند: گویا شما از آنچه دیدهاید هراسناک شدهاید؟ جواب دادند: چگونه هول و هراس نداشته باشیم در حالی که ما تا به حال چنین چیزی ندیده بودیم. سپس مردم در تعجب فرو رفتند بیش از آنچه از زلزله به تعجب و حیرت فرو رفته بودند. امام علی(ع) فرمود. شما از کار من تعجب کردید؟ گفتند: آری حضرت فرمودند: من آن کسی هستم که خداوند فرموده است :«اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها (هنگامی که زمین به زلزله درآید و اخبار درون خود را آشکار کند، انسان میگوید: زمین را چه شده است؟)
«پردهبرداری از بهشت و جهنم»:
عدهای از اصحاب امام علی(ع) به او گفتند: وصی حضرت موسی و عیسی(ع) معجزات و نشانههایی را به مردم نشان می دادند. شما نیز اگر معجزاتی به ما نشان دهید قلبهای ما مطمئن میشود. امام علی(ع) فرمود: شما تحمل علوم، دلایل و نشانهها را ندارید. اما مردم اصرار کردند. سرانجام امام(ع) آنها را به سوی قبرستان حرکت داد تا به یک سرزمین خشک و نمکزاری رسیدند آن گاه آهسته دعا کرد و گفت: پردهات را کنار زن. ناگهان باغها و نهرها در یک سو و آتش جهنم در سوی دیگر نمایان گشت. عدهای گفتند: سحر، سحر و عدهای معجزه حضرت را پذیرفتند و گفتند: پیامبر(ص) فرمود: قبر باغی از باغهای بهشت یا حفرهای از گودیهای جهنم است.
«تسبیح سنگریزهها»:
سلمان گوید: عدهای از ما در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم که علی بن ابیطالب(ع) آمد. پیامبر(ص) مشتی سنگریزه به او داد. هنوز آنها در دست علی(ع) قرار نگرفته بودند که به سخن آمدند و میگفتند « لا اله الا ا...، محمد رسول ا... ، رضیت با... ربّا و بمحمد نبیا و بعلی بن ابیطالب ولیاً» خدایی جز خدای یگانه نیست. محمد فرستادهی خداست. راضی شدم که خداوند پروردگار من و محمد پیامبر و علی بن ابیطالب مولی و سرور من است. آنگاه پیامبر(ص) فرمود: هرکس از شما که راضی به خدا و ولایت علی بن ابیطالب باشد از ترس خدا و عقاب او در امان است.
منصوره زینلیان بافقی
کارشناس حوزوی