نمایش خبر نمایش خبر

مخرب ترین عامل زندگی زناشویی چیست؟!

مخرب ترین عامل زندگی زناشویی چیست؟!



ازدواج، یک مکالمه طولانی است که گاهی اوقات با جرّ و بحث های بیهوده قطع می گردد. همان گونه که ارتباط، مهم ترین اساس زندگی است، مشاجره هم مخرب ترین عامل آن است.
 زن و شوهر با مشاجره، هم عواطف خود را جریحه دار می سازند و هم رابطه زناشویی شان را مختل می سازند. همان گونه که ارتباط، باعث نزدیکی ما انسان ها به هم می شود، دعوا و مشاجره، این ارتباط را خراب کرده، انسان ها را از هم دور و دورتر می سازد.
بسیاری از زنان و مردان، از برقراری یک ارتباط سالم، عاجز هستند و به محض مطرح ساختن مسئله و یا مشکلی با همسر خود، وارد گرداب جرّ و بحث ها و سوءتفاهم های پی در پی می شوند.
 
 لحن شما بشکه باروت را منفجر می کند
هنگامی که دو نفر ارتباط عاطفی با هم ندارند، به هنگام پیش آمدن اختلاف، نمی توانند از دعوا، اجتناب کنند. زن و شوهرها، هنگام دعوا و مشاجره، خیلی ساده، مسائل را به موارد شخصی و خصوصی ربط می دهند.
به جای مشاجره و بزرگ کردن نکات منفی، باید با یکدیگر گفت و گو کرد. بهتر است خواسته های خود را صریح و البته با رعایت ادب و احترام، مطرح کرد. بعضی زن و شوهرها، به قدری با هم مشاجره می کنند که کم کم محبتشان از بین می رود.
گاهی اوقات همسران، احساسات صادقانه، اما منفی خود را برای جلوگیری از مشاجره، انکار می کنند؛ اما در نتیجه این عمل، عشق را در خود نابود می کنند. بهتر است بین گفت و گو و سکوت، تعادلی برقرار کرد و در نتیجه، برای ایجاد یک ارتباط سالم، باید به مهارت های ویژه ای مجهز باشیم و بی آن که احساسات صادقانه، اما منفی خود را انکار کنیم، از جرّ و بحث اجتناب کنیم.
اگر تفاوت های روحی و روانی زن و مرد، نادیده گرفته شوند، ناخواسته، دعوا پیش می آید. بهترین راه برای جلوگیری از دعوا، این است که در ایجاد و نیز حفظ رابطه ای صمیمی و صادقانه، تلاش کنیم. هرچه انسان با کسی صمیمی تر باشد، گوش دادن به حرف های او- آن هم بدون عکس العمل به احساسات منفی- مشکل تر است.
در دعوای بین زن و شوهرها، معمولا موضوع مورد اختلاف، باعث دعوا نمی شود؛ بلکه نحوه بیان نظرات است که طرفین را می رنجاند و به موضع گیری وادار می کند. هنگامی که مردی از لحن همسرش چنین برداشت می کند که زن، قصد مبارزه با او را دارد، همه تلاش خود را به کار می برد تا ثابت کند که خودش درست می گوید و حق با اوست و بنابراین، به احساسات زن، توجهی نمی کند و هنگامی که مرد به احساسات زن توجه نمی کند، او را با بی مهری می رنجاند؛ و حتی حق ناراحت شدن را نیز به او نمی دهد، بدیهی است که زن را از خود رنجانده و او را آزار داده است.
در این گونه موارد، زن هم از خود واکنش نشان داده، مرد را ناراحت می کند. مرد که علت واکنش زن را نمی داند، به جای تغییر لحن، به تفسیر و توجیه منظور خود می پردازد و نمی داند که در حال تدارک مقدمات یک مشاجره و دعوای تمام عیار است. او تصور می کند که این زن است که قصد دعوا دارد؛ د رحالی که زن، درواقع، قصد دارد در مقابل لحن تهاجمی شوهر، از خود دفاع کند و توضیحات شوهر را یک توجیه بی مورد دانسته، عصبانیتش بیشتر و بیشتر می شود.
نکته مهم این است که برخلاف مردها که یا سکوت می کنند و یا راه حل نشان می دهند، زن ها با گله کردن و شکایت، کار را به دعوا و مشاجره می کشانند. زن و شوهرها برای اجتناب از دعوا، باید بدانند که موضوع اختلاف آنها، آن قدر طرف مقابل را نمی رنجاند که لحن آنها می رنجاند. در یک دعوا، یکی از طرفین باید کوتاه بیاید وگرنه، دعوا دامنه پیدا کرده، هرگز تمام نمی شود.
چند نکته برای جلوگیری از پدیدار شدن دعوا و جرّ و بحث بین همسران
1- همسران باید دقت داشته باشند که چه وقت یک گفت و گوی سالم به بحث تبدیل می شود و درست در همان موقع، سکوت کنند.
2- آنها علاوه بر این که باید لحن صحبت کردن خود را درست کنند، باید به لحن طرف مقابل نیز توجه داشته باشند و ببینند نیاز عاطفی او را برآورده می سازند یا نه.
3- سکوت کردن، به فرد فرصت می دهد تا خونسردی خود را بازیابد و آرام گیرد؛ پس از هر سکوتی، می توان با ملایمت و آرامش بیشتری گفت و گو را ادامه داد؛ پس شخص باید تمرین کند و در بین صحبت، اندکی سکوت کرده، درباره آن چه گفته، صادقانه فکر کند.
گفت و گویی که پایان خوشی دارد، نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند که دیگری چه می گوید و از این که می توانند آزدانه حرف بزنند و منظور یکدیگر بفهمند، لذت می برند. گفت و گو در این شرایط، آهنگی نرم و ملایم دارد؛ اما در ازدواج های ناموفق، لذت گفت و گو در فضایی آلوده به شکایت، گله کردن خشمگینانه و سوءتفاهم، گم می شود و جای اشارات دل نشین ابروها و ایماهای شیرین را نگاه های خیره و اشارات انتقادی، بهانه گیری ها و تهدیدها پر می کند.
چه حادثه ای رخ می دهد، چرا صحبت های دل نشین، از دست می روند؟ مسئله این جاست که به مرور، شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متضاد و سوءتفاهم ها، روی هم انباشته می شوند و آهنگ دل پذیر صحبت را تغییر می دهند.
بعضی از مسائل ارتباطی، ناشی از تفاوت های طرز تکلم زن و مرد است. اختلاف زمانی در حاضرجوانی زن و مرد، ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود. خانم ها از روی عادت و در مقایسه با آقایان، به زمان بیشتری برای پاسخ گویی نیاز دارند و در نتیجه، زمانی را برای پیدا کردن جواب صرف می کنند و این موضوع، کاسه صبر آقایان را لبریز می کند و یا ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصله دار، حرف بزند و زنش که حاضرجواب و بی قرار است، مرتب به میان صحبت او پریده، رشته کلام او را قطع کند. در این شرایط، ممکن است مرد، عصبانی شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد که تو همیشه حرف مرا قطع می کنی و هیچ وقت نمی خواهی حرف های مرا بشنوی.
بعضی ها اصولا در صحبت کردن، مهارت دارند؛ زیاد حرف می زنند و صحبت را کش می دهند. بسیاری از پرحرف ها، همسر خود را به بی توجهی متهم می سازند؛ مثلا بارها از زنان شنیده ایم که می گویند: شوهرم هرگز به حرف های من توجه نمی کند و حال آن که شوهر، کم حرف است؛ ولی کلمه به کلمه صحبت های زنش را می تواند تکرار کند. دلیل این گلایه، آن است که شوهر کم حرف است؛ سکوت می کند و به صحبت های زنش گوش می دهد؛ ولی حالت چهره و نوع برخوردش، به گونه ای است که زنش او را به بی توجهی به حرف هایش متهم می کند. این مشکل، ناشی از شیوه های متفاوت گوش دادن در زن و مرد است.
مردها هنگام گوش دادن، سکوت بیشتری دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زن ها در مقایسه با مردها، با تغییر حالت چهره و اشارات مختلف، گوش دادن خود را بیشتر نمایان می سازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهی از خود نشان دهند.
در نظر بسیاری از افراد، اشارات مستمع بدین معناست که «به صحبت های تو گوش می دهم و از آن لذت می برم» و یا این که «به خود تو توجه می کنم و برایم مهم هستی» و برعکس، فقدان اشارات چهره، معانی منفی ای را تداعی می کند که «برای تو احترام قائل نیستم و حرف هایت برایم مهم نیست».
زوج ها اغلب از نقش و اهمیت این جنبه مهم ارتباطی، بی اطلاع هستند؛ حال آن که طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعی می کند و یا بی توجهی، بی احترامی و بی مهری را می رساند.
زن و شوهر، با وجود شیوه های ارتباطی متفاوت، می توانند برای اجتناب از بروز کدورت های احتمالی، با هم به توافق برسند. در این صورت، زن یا شوهری که با تأنی حرف می زند، از قطع صحبت از سوی همسرش، ناراحت نمی شود. افرادی که صحبت دیگران را قطع می کنند، می توانند درباره رفتارشان، قضاوت بهتری داشته باشند که آیا بی جهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع کرده اند یا نه؟
پرحرف ها، می توانند کمتر صحبت کردن و خلاصه گویی را تمرین کنند و کم حرف ها هم می توانند مشارکت بیشتر در گفت و گو را یاد بگیرند. مستمع بی توجه، می تواند اشاراتی دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوینده می تواند درک کند سکوت، لزوما به مفهوم بی توجهی نیست.