نمایش خبر نمایش خبر

سحر قریشی و رازهای خانوادگی‌اش

سحر قریشی و رازهای خانوادگی‌اش



سحر قریشی یكی از بازیگران جوانی است كه پله‌های ترقی را خیلی زود و سریع طی كرد و به یك چهره محبوب و پركار در عرصه بازیگری تبدیل شد. هرچند زندگی و حرفه او در این سال‌ها بسیار مورد هجوم حواشی و شایعات قرار گرفت، ولی او با قدرت و تلاش به كار خود ادامه داد و هرگز تسلیم نشد تا جایی‌كه حالا با قدرت در مقابل حواشی می‌ایستد و به آنها پاسخ می‌دهد. او كه به گفته خودش پسر خانواده است! رابطه بسیار نزدیكی هم با برادرش دارد. سپهر برادر سحر قریشی است كه برعكس خواهرش علاقه زیادی به بازیگری ندارد! با سحر قریشی هم‌صحبت شدیم تا از ایده‌آل‌های زندگی‌اش بگوید، از رابطه‌اش با اعضای خانواده، نگاهش به زندگی، حواشی و شایعات و ایده‌هایی كه برای آینده در ذهن دارد. . .

تغییر نگاه خانواده و دیگران

باید بگویم كه نه تنها نگاه اعضای خانواده، بلكه نگاه همه نسبت به من تغییر كرده و توقعشان از من خیلی بالا رفته است؛ حتی در انتخاب نقش‌ها و كارهایی كه بازی می‌كنم خیلی مرا نقد می‌كنند و چون شخصیت واقعی ام می‌شناسند زمانی‌كه خبر حاشیه‌ای از من منتشر می‌شود چه در كار چه خارج از آن، واقعا مرا نقد می‌كنند؛ راز تنها شدن هنرمندان. . .

این مسائل باعث شده خیلی تنها باشم. من حتی به تعداد انگشتان یك دست هم دوست صمیمی ندارم، آشنا و همكاران زیادی اطرافم هستند ولی دوست صمیمی‌ای كه واقعا به او اطمینان كامل داشته باشم، ندارم. گاهی پیش آمده كه با عوامل كار برای فیلمبرداری به شهرستان می‌رویم و برای خرج كمتر مجبور می‌شوند من را با یك همكار خانم هم‌‌اتاق كنند ولی من قبول نمی‌كنم و با خرج خودم یك اتاق جداگانه می‌گیرم. قصد بی‌احترامی و جسارت ندارم، چون همه همكارانم را دوست دارم ولی اگر به فرض یك عكس در حالی‌كه در شرایط استراحت هستیم با هم بگیریم و این عكس خیلی اتفاقی لو برود دیگر تمام است. شاید این موضوع باعث شود كه بگویند من كلاس می‌گذارم ولی به خاطر از مسائل حاشیه‌ای که ممکن است برایم به وجود بیاید چنین رفتار می‌کنم. متاسفانه پیش آمده كه عكس شخصی و خانوادگی بازیگران قبل از ورود به عرصه بازیگری در فضای مجازی پخش شده است كه برای من هم این مساله رخ داد و از شخص مورد نظر شكایت كردم. گناه اینكه این عكس پخش شد گردن من نیست؛ گناهش گردن كسی است كه عكس را پخش كرده؛ همچنین كسی كه عكس را دید و او هم آن را پخش كرد. اگر آدم به خدا اعتقاد داشته باشد و یك لحظه خودش را جای آن بازیگر قرار دهد این كار را نمی‌كند و آبروی كسی را نمی‌ریزد.

تجربه بزرگی كه كسب كردم

در این سال‌ها «نه گفتن» را یاد گرفته‌ام. در این شش سال از لحاظ كاری خیلی ضربه خورد‌ه‌ام. اوایل كارم بارها شده بود كه سر كاری می‌رفتم كه از كارگردان تا عوامل همه مبتدی بودند و مشخص بود كه فیلم واقعا بد خواهد شد ولی توان نه گفتن را نداشتم. گاهی فیلمنامه خوب بود و كارگردان اولین كارش بود و كار واقعا بد می‌شد. گاهی دوستانم به من می‌گویند كه سحر خواهش می‌كنم فیلم‌های بد بازی نكن. امروز دیگر فیلم بد بازی نمی‌كنم، گاهی پیش آمده كه فیلم چهار سال پیش ساخته شده و به دلایلی از پخش بازمانده بعد از چهار سال اكران می‌شود؛ یعنی زمانی ساخته شده بود كه نه گفتن را بلد نبودم و فیلم آبروی این چند سال پیشرفت من را می‌برد. امروزه اصلا با كسی تعارف ندارم و خیلی راحت نه می‌گویم. اوایل خیلی آدم صبوری بودم ولی الان دیگر آن صبوری را هم كنار گذاشته‌ام.

یك تغییر بزرگ در زندگی

در گذشته خیلی آسیب‌پذیر بودم و حرف‌هایی هم كه پشت سر من می‌زدند باعث آزار و رنجش من می‌شد. ولی امروز دیگر حرف‌هایی كه پشت سر من گفته می‌شود برایم اهمیتی ندارند و این برای من تغییر بزرگی است؛ به عنوان مثال اوایل كارم در مصاحبه‌ای از من پرسیده بودند كه چه رنگ‌هایی را دوست دارم و من هم جواب دادم. جایگاهم را فراموش نكرده‌ام

من آدمی هستم كه هیچ وقت جایگاهی را كه اول داشته‌ام فراموش نمی‌كنم. همیشه از خدا می‌خواهم اگر قرار است جایگاهی در زندگی به من بدهد قبل از آن جنبه آن را به من بدهد.

از زن بودن نمی‌ترسم!

از زن بودن نمی‌ترسم ولی وقتی از پنج صبح سركار می‌روی و همكاران مرد تو دو برابر همكاران زن هستند ناخودآگاه لحن صحبت كردن، رفتار و. . . آدم تغییر می‌كند. حس مراقبت از خود خیلی بیشتر می‌شود و ناخودآگاه یك گاردی اطراف خود به وجود می‌آوری كه در نهایت باعث می‌شود كه برای حفاظت از خود، زن بودن خود را پنهان كنی. همكاران خانمی دارم كه متاهل هستند و در كار واقعا برای خود مردی هستند و به هیچ كسی اجازه جسارت نمی‌دهند و من واقعا این رفتار را می‌پسندم، چون زنانگی خود را برای خانواده خود گذاشته‌اند و آسیبی به زندگی خود وارد نمی‌كنند. این خانم‌ها الگوی من هستند.

یك خانواده كاملا هنرمند

خانواده مادری من همه هنرمند هستند. مادربزرگم صورتگر بودند، خاله مادرم نقاشی بسیار حرفه‌ای هستند، مادر خودم نقاش هستند و علاوه بر آن كارهای دستی بسیار حرفه‌ای درست می‌كنند، دایی‌ام خطاط بسیار هنرمندی هستند و سپهر هم در نقاشی دستی دارد. همان‌طور كه گفتم سپهر زیاد به وادی بازیگری علاقه‌مند نیست و بیشتر به موسیقی گرایش دارد. خیلی دوست دارم به صورت حرفه‌ای به موسیقی نگاه كند و قطعا من هم حمایتش می‌كنم.

علاقه به مطالعه بعد از بازیگری

كتاب می‌خوانم ولی اصلا رمان نمی‌خوانم. از همان اول هم به خواندن رمان هیچ علاقه‌ای نداشتم. البته قبل از بازیگر شدن اصلا كتاب نمی‌خواندم چون بچه درس‌خوانی هم نبودم هیچ علاقه‌ای به كتاب نداشتم. همیشه در دوران تحصیل كتاب‌های من تا آخر سال، نو باقی می‌ماند. ولی بعد از بازیگری برای پیشرفت كار خودم به سمت مطالعه رفتم. اینكه به اطلاعاتم اضافه كنم و بتوانم از یكنواختی بازی خارج شوم. عاشق كتاب‌های روانشناسی هستم. 3سال دوره خودشناسی و اسطوره‌شناسی گذراندم. در كلاس‌های خودشناسی اتفاق عجیبی برایم رخ داد؛ اینكه شناخت بهتری از اطرافیانم به دست آوردم. از خواندن رمان از این بابت خوشم نمی‌آید چون وقتی شروع به خواندن می‌كنم باید تا آخر آن را بدون وقفه بخوانم و اگر این اتفاق نیفتد واقعا عصبی و ناراحت می‌شوم؛ مثل زمانی كه در حال تماشای فیلمی هستید و دوست دارید آن را كامل تماشا كنید. الان كتاب‌هایی آمده در مورد دروغ گفتن كه واقعا عاشق این كتاب‌ها هستم.

سکوت را به دروغ ترجیح‌می‌دهم!

من هم مثل همه گاهی دروغ گفته‌ام ولی دروغی بوده كه از یك جنگ جهانی جلوگیری كرده (باخنده). الان سعی می‌كنم دروغ نگویم، مثلا اگر چیزی از من بپرسید كه نتوانم راستش را به شما بگویم، فقط نگاه‌تان می‌كنم تا خودتان از رو بروید (باخنده). سكوت را به دروغ ترجیح می‌دهم. چون احساس می‌كنم كه وقتی یك نفر به من دروغ می‌گوید به شعور من توهین كرده است. به همین خاطر دوست ندارم خودم به شعور دیگران توهین كنم. در دروغ گفتن كم‌حافظه هستم و نمی‌توانم آن را حفظ كنم.

آمادگی برای مادر شدن

بارها شده با دیدن اقوام یا همكاران بچه دار، دوست داشتم كه من هم مادر شوم. ولی دوست دارم زمانی به این مقوله فكر كنم كه از هر نظر آمادگی‌اش را داشته باشم. تفاوت سنی من با پدرم 20 سال و با مادرم 16 سال است و همیشه دوست داشتم كه تفاوت سنی فرزندم با من كم باشد چون رابطه من با پدر و مادرم یك رابطه كاملا دوستانه است و آنها به خوبی مرا درك می‌كنند.