نمایش خبر
روز ملی دختران و هزاران حرف نگفته
روز ملی دختران و هزاران حرف نگفته
روز ملی دختران و هزاران حرف نگفته
گوش جوانان و نوجوانان و دختران و پسران ما از کلمه «نه» پر است. نکن؛ نرو؛ نگو؛ نخند؛ اینو نپوش و... بیایین یک کار مثبت کنیم. یک راه باز کنیم. یک حرف تشویقی. یک طرح تشویقی. طرحهایی که همه را در بربگیرد تا بشود گفت طرح ملی است.
قرار شده یک روز، روز ملی دختران باشد. قرار نیست روزهای خاص در یک اسم و یک تبریک خلاصه شوند. کجاست آن طرحها و برنامههایی که دختران را سر شوق آورد؟ قدرت و قوت و اعتماد به نفس بخشد. فرصتها را در اختیارشان گذارد. از دختر بودنشان شادشان کند و به وجود خود راضیشان؟ کو آن طرحها و برنامههایی که سنگها را از سر راه رشد و شکوفایی و تعالی دختران بردارد و راهها را بگشاید؟ کو آن طرحها و برنامه هایی که بر عزت دختران بیفزاید و کاری کند که به دختر بودن خود ببالند و آنها را بر عرش نشاند در حالی که پایشان بر فرش است؟
چرا کار ما شده سخنرانی و صحبت.مسئولین باید کار کنند و گزارش کار ارائه بدهند آمار واقعی نه کلیشهای و الکی. سخنرانی یه مسئول به چه درد میخورد. یه مسئول در هر بخشی که مسئولیت داره باید گزارش کار ارائه بدهد نه سخنرانی. گزارش از کارهایی که در دست کار دارد و این که چه مقداری از کار انجام شده و چه مقدار و چه کارهایی در چه تاریخهایی انجام خواهد شد. سخنرانی کار کارشناس است و محقق و کسی که از طرف مردم سخن میگوید، نه مقام مسؤل. مقام مسول موظف به پاسخگویی است.
از این مبحث که بگذریم میرسیم به اخبار طرحها و برنامهها. خبرها را نگاه کنید. همه و همه تکراری، پراکنده، بیرمق این کارها نه تنها طرح ملی نیست بلکه طرح استانی هم نیست؛ هر چند با بودجه دولتی و بودجه استانی است برای افراد خاص. طرحهایی که نه در حد دختران است و نه در حد یک روز ملی. روزی ملی طرحهای ملی میخواهد که همه ملت را دربرگیرد و نفعش به ملت برسد، به همه ملت. همه ملت هم همه ملت هستند نه افراد خاص. کجاست آن طرحها؟
کارشناسان و محققان و دلسوزان از یک طرف و مشاهدات و آمار و تجربه از طرف دیگر، دیگر به چه زبانی بگویند که دختران و جوانان با مشکلات هویتی روبرو هستند؟ جوانان میخواهند خودشان را بشناسند، ولی کو دست یاری؟ میخواهند بدانند که هستند و چه میخواهند باشند و چه میخواهند و چه نمیخواهند. میخواهند به بودن و به هویت خود راضی باشند. نواقص بیرونی و تناقضات و فشارها و بیعدالتیها و سؤالها و نیازها و مطالبات بیپاسخ آنها را سردرگم کرده و پا به فرار. هم فرار از خود و هم خانواده و هم خانه. دیگر کدام آمار باید بگوید بحران در پیش است تا بیدارمان کند؟
عفت و حیا و شخصیت انسانی و انسان با کرامت و خردورزی و تقوا و تسلط بر نفس و بر شهوت و هوا و هوس کلمه نیستند که با کلام و سخنرانی و توپ و تشر به خط شوند. همه نشان از هویت هستند که با تمرین حاصل میشوند و در شخصیت شکل میگیرند و در عمل خود را نشان میدهند. کدامین طرحهای ملی مطرح است تا جوانان ما را آگاه به خود و خردورز و مسلط بر نفس و با اعتماد به نفس در صحنه ظاهر میکند؟ آن ها هم که دارند و هر چه هم که دارند به همت خود و به تلاش خانواده دارند.
برای مسلمانان الگوی متعالی اعم از زن و مرد ائمه معصومین (ع) میباشند که به آنها اقتدا میشود. هر جامعه برای خودش هم الگوهای عملی و رفتاری دارد که بزرگان آن جامعه هستند، شخصیتهای مؤثر و پرنفوذ و قوی. کدام الگوی رفتاری را در جامعه به دختران معرفی کردهایم که این نازنین دختران او را در صدر نشانند و مهرش را بر دل؟ بسیار بسیار زنان بودهاند و هستند که مدیر و مدبر و توانمند و کارآمد و شجاع و متعهد و دلسوزند و دختران نوجوان و جوان این مرز و بوم میتوانند از وجود آنها به خود ببالند اگر فقط به جامعه معرفی شوند. زنانی که زنده بر این خاک قدم برمیدارند و بر بزرگ زنان دو عالم فاطمه زهرا (س) اقتدا کردهاند. زنانی که در ابعاد مختلف رشد کرده و درخشیدهاند و راه نشان دادهاند و مقاومت کردهاند و خدمت کردهاند و همچنان پای آرمانهای اصیل خود ایستادهاند.
زنانی که در این جامعه مردانه غریب ماندهاند و دست جامعه هم از آنان کوتاه. جامعهای مردانه، کشوری مردانه، صندلیها همه مردانه، بلندگوها مردانه، همه امکانات در اختیار مردان و زنانی را هم اگر راه دهند مردانه راه میدهند تا آنها مردانه بگویند و مردانه بمانند و سخنگفتنشان هم برای مردان در قدرت باشد. در این کویر خشک قحطی زده مردانه الگوی رفتاری دختران چه گونه معرفی میشود؟ چگونه است که آسمان سیاست و اقتصاد و اجتماع جامعه ما، خورشیدی از زنان به زنان و دختران نشان نمیدهد؟ خورشیدی که از وجودش گرما و انرژی هدیه شود؟
به قرآن نگاه کنیم که برای عالمیان زنان را به عنوان الگو معرفی میکند. در آیات پایانی سوره تحریم به همه از زن و مرد بگوید نگاه کنید به این دو زن که نمونه کفرند و نگاه کنید به این دو زن (مریم و زن فرعون) که نمونه اعلای انسانی هستند.
اگر در داستانهای عامیانه معروف غربی در ارتباط با شخصیت زن و تحلیل آن شخصیتها. مثل داستانهای سیندرلا، سفیدبرفی، زیبای خفته، دیو و دلبر، شاه قورباغه، شنل قرمزی، هنسل و گرتل، رپانزل، رامپل استین اسکین دقت کنیم متوجه میشویم که جوامع غربی برای رسیدن به اهدافشان و شکل دادن به شخصیت دخترانشان کار و طرحهای نتیجه بخش اجرا کردند. جامعه غربی توسط این داستانها دختران را زیبا میخواهد و جذاب چرا که در این قصهها شخصیتهای خود را در نهایت این نمودها خلق میکند.
این داستانها بیان کرد که همه دختران شخصیت اول این قصهها از کاربرد عقل عاجزند ولی دلی مهربان دارند.
در این داستانها شخصیت دختر داستان زیبا روی در نهایت درجه، مهربان و بدون توانایی کاربرد عقل است که در لحظهای هم که لازم است زیباترین لباسها و قصرها را برای خود دارد. اگر زیبارو هم نیست، ولی باز از کاربرد عقل محروم است مگر این که در مسیری شیطانی است. زنی هم که توانمند است و قدرت تصمیمگیری دارد و افرادی را در خدمت، این زن یک جادوگرشیطانی است. این راه پیش پای دختران است در داستانهای غربی جهت شکل دادن خواستهها و ناخواستهها و ایدهآلها و چه بودن و چه شدن.
سؤال این است که ما جهت شکل دادن شخصیت دختران متناسب با فرهنگ اسلامی و شخصیت متعالی حاصل از ایمان به خدا و خردوزی و تصمیمگیرندگی و مسئول، کدام برنامهها و طرحها را در دست داریم؟ کدام شخصیتهای واقعی معاصر را در معرض دیدشان گذاشتهایم و کدام داستانها را برایشان ساخته و پرداختهایم؟ ما برای دختران خود چه کردهایم؟ چه راهی را پیش پای دختران جامعه اسلامی گذاشتهایم؟ به پسرانمان چه آموختهایم که با دختران چگونه رفتار کنند؟ کرامت انسانی دختران را در کدام طرح ملی به نمایش و به آموزش و به تربیت گذاشتهایم؟
چرا باید کارشناسان مدام آمار از خودآراییها بدهند و بالا رفتن میزان آمار جراحی زیبایی بینی و پوست و مصرف لوازم آرایش، ولی نپرسند که چرا این گونه است. اگر جامعه اسلامی اعتقاد دارد که شخصیت و تواناییهای انسانی و روح کمالجو است که قابل ستایش است، کدامین طرحها را در جهت بارورکردن این باور برای جوانان و به خصوص دختران اجرا میکند؟ جامعه اسلامی که دختران را به داشتن حجاب فرا میخواند موظف است که به آنان بیاموزد که به خاطر حرمت انسانی خود کاری کنند که با شخصیت انسانی در جامعه خواسته شوند نه به خاطر جذابیتهای دیگر. پس موظف است که همین را آموزش دهد و بپروراند.
نشانه گرفتن انگشت اتهام به سوی دختران و پسران که این میکنند یا آن میکنند کاری بس گزاف و بیهوده و حتی ناجوانمردانه است وقتی در جهت آموزش و پرورش آنان در جهت شناختن ارزشهای انسانی و شخصیتی خود طرحی ملی اجرا نمیشود. در این خلاء آموزش و پرورش و فرهنگسازی بدیهی است که صدای بلند غرب که هنر و تبلیغات و رسانهها را در اختیار دارد به گوش جوانان برسد و دلشان را ببرد. دشنام دادن به غرب که دختران و جوانان ما را به راه خود میبرد چاره کار نیست.
وقتی برای روز ملی دختران برای برگزاری یک جشن شاد همراه با شادی و شعف واقعی با مانع برخورد میکنیم و فقط میخواهند به یک سخنرانی ختم بشود این چه گرامیداشتی است؟ اگر هم بخواهیم کمی شاد برگزار کنیم هزار حرف و کنایه نثار میکنند که آدم از اینکه بخواهد برنامهای اجرا کند منصرف میشود.
چرا باید در کشور اسلامی ما همه به دنبال نقطه ضعفها هم باشم و نقاط مثبت رو چشم پوشی کنیم. روز ملی دختران حرف کمی نیست چون روز تولد حضرت معصومه (س)است. حجاب و عفاف سخنی جداست و من معتقدم باید روی این مبحث کار کرد، اما نه با ترور شخصیت افراد. باید به این باور برسیم دنیای ما در حال پیشرفت و ترقیّه باید با این پیشرفت همراه بود از امکانات استفاده کرد اما استفاده بهینه برای سازندگی نه تخریب.
بیایید همراه و همفکر باشیم و در یک راستا قدم برداریم تا به این نتیجه برسیم که چه کنیم که دختران ما در فرهنگی ایرانی اسلامی رشد کنند و در این فرهنگ به خود ببالند؟ رنگ جامعه خودشان را بگیرند و از تربیت جامعه خود سیراب شوند و به جامعه خود و از آن مهمتر به خودشان افتخار کنند؟
ناهید مظفری