نمایش خبر نمایش خبر

درد دلهای یک محیط بان

درد دلهای یک محیط بان



 عالیه نقیب الذاکرین | چندی پیش برای تحقیق به ادارۀ محیط زیست شهرستان مراجعه کردم و پای صحبت ها و خاطرات یکی از محیط بانان شهرمان نشستم به نام علی خواجه اسطرخویی . صحبت هایش زیبا بود و پر از درد ، درد ندانم کاری های ما آدمها ، درد تنهایی محیط بانها و غریبی محیط زیست شهرمان . از حیوانها پرسیدم خواجه آگاهی بسیاری از جانداران ریز و درشت کویر بافق دارد می گفت:  منطقۀ حفاظت شدۀ کوه بافق و شکار ممنوع آریز ، پر است از حیوانات ریز و درشت . جانوران زیبایی که هنوز نام برخی از آنها را نمی دانیم و بعضی هایشان حتی جلو دوربین محیط زیست نیامده اند و حضورشان ثبت نشده ولی محیط بانها بارها آنها را دیده اند . او گفت حیوانها در محیط همه چیز را بین هم تقسیم می کنند وقتی یک یوز چشم به گلۀ آهو و جَبیر می دوزد و در انتظار فرصت برای شکار می نشیند، ناتوان ترین و بیمارترین حیوان گله را انتخاب می کند و فقط به دنبال همان می رود . او به حیوانهای دیگر کاری ندارد ، فقط یکی شکار می کند؛ وقتی غذا خورد و سیر شد، بقیۀ گوشت شکار را جا می گذارد و اجازه می دهد حیوانهای دیگری مثل روباه، کلاغ، زاغ و حیوانهای بیماری که نتوانسته اند دنبال شکار بروند، غذا بخورند . آنها اینگونه با هم همکاری می کنند. پلنگ، یوز، کاراکال و حیوانهای شکارچی دیگر هیچگاه حیوان حامله و بچه دار را شکار نمی کنند. خدا به آنها آموخته چه بخورند و به دنبال چه چیز بروند. آنوقت بعضی وقتها شکارچی هایی را دستگیر می کنیم که حیوان حامله را شکار کرده، بچه هایش را از شکمش بیرون کشیده و با افتخار عکس یادگاری گرفته اند.
خواجه گفت: کویر، بزرگ و گسترده است و حیواناتش زیبا و گوناگون. گربۀ پالاس، گربۀ شنی، روباه شنی، پایکا و جانورانی که مردم ما هنوز نامشان را هم نشنیده اند . روزی روزگاری همۀ معدنها تمام می شود، ولی این محیط زیست می ماند و باید به کمک مردم به همین زیبایی بماند. مردم بخصوص روستائیان هوشیارند و قدر این طبیعت را می دانند. من اطمینان دارم خود آنها اجازه نمی دهند به خاطر دو کیلومتر نزدیکی راه، زیبائی های اطرافشان از بین برود؛ اگر جاده آسفالت شود؛ فقط ماشین سبک تردد نمی کند، اینجا می شود محل رفت و آمد تریلی و ماشینهای سنگین و به طور حتم حیات وحش بافق خالی می شود.
محیط بان مهربان شهرمان در ادامه سخنانش گفت: برخی از مردم رعایت محیط زیست را نمی کنند، آشغال می ریزند و بی جهت درختچه ها را از ریشه در می آورند. آتش درست می کنند، گاهی روشن جا می گذارند می روند. زمانی که باران می بارد، خیلی ها موتورهایشان را در این کویر راه می اندازند و به دنبال کغارک (قارچ) جمع کردن می روند. بدون آنکه یک لحظه فکر کنند چه خسارتی به خاک و گیاهان سر راهشان وارد می کنند. آنها فقط خود را می بینند، چقدر از جانوران ریز و جوندگان را سر راهشان له می کنند بدون اینکه احساس کنند. روز 13 فروردین نزدیک به صد ترقه و نارنجک دست ساز از جوانها در گردنه گزو گرفتیم. بی خود اینها را در کوه و کویر به صدا در می آوردند، بدون آگاهی از اینکه دهها جانور در این روزها زمان زایمانشان است یا بچۀ تازه به دنیا آمده دارند، از صداها می ترسند، رم می کنند و بچه هایشان را جا می گذارند .
بافق بهشت گربه سانان است، من بیشتر آنها را دیده ام. زیبایی چشمگیری دارند و برای مردم بافق مفید هستند. مردم بدانند خدا بی جهت موجودی را نیافریده. اینکه طبیعت شهر ما اینگونه است و جانورانش متفاوت و گوناگونند، صلاحی در کار بوده هر کدام از اینها که از چرخۀ طبیعت کم شوند، ضررش به خودمان می رسد. مردم باید قدر نعمت های خدادادی را بدانند و آنها را به نابودی نکشانند. جاده برای جایی که مردم زندگی می کنند خوب است برای طبیعت خوب نیست.
بارها کارشناسان خارجی و ایرانی به اینجا آمدند، چندین روز ماندند و تحقیق کردند، ماهم با آنها بودیم . با هیجان کار می کردند . آنقدر صبر می کردند و با دروبین همه جا را جستجو می کردند تا بتوانند حیوانات را ببینند. آنوقت با خوشحالی خصوصیات آنها را بررسی می کردند و می نوشتند و از ما می خواستند مراقبشان باشیم. می گفتند شما در شهرستانتان یک گنجینۀ زیبا دارید. چیزی که از آن همۀ مردم است و باید مراقبش بود. آنها کویر بافق و جانورانش را بی نظیر می دانستند و از بودن در اینجا لذت می بردند. شخصاً از همۀ مردم می خواهم مراقب محیط زیست و حیات وحش باشند و خود را پاسدار آن بدانند.