نمایش خبر نمایش خبر

اقتصاد مقاومتی از حرف تا عمل (شماره 52 )

اقتصاد مقاومتی از حرف تا عمل (شماره 52 )



امیر عباس امینی|
نگاه ادیان الهی به حرمت ربا
در ادامه ی مبحث ربا در سیستم بانکی و معاملاتی کشور)
-از بین رفتن قُبح ربا پس از دوره ی رنسانس در اروپا
-توضیح: رنسانس در اروپا یعنی دروه تغییرات اجتماعی، فکری و فرهنگی به نوعی بازگشت به فرهنگ شرک یونانی
تا عصر رنسانس، علمای مسیحیت هم صدا با کتاب مقدس، ربا را تحریم کردند و کوشیدند با بیان حکمت تحریم ربا، مردم را از ارتکاب این گناه باز دارند.« قدیس گریگوارد ونین» ربا را گرفتن مال دیگران می دانست. اما در قرن دوازدهم میلادی، عده ای از حقوق دانان با استناد به" مجمع القوانین ژوستی نیان" به دفاع از تجویز بهره پرداختند. 
لیکن سومین شورای" لاتران" مجدداً گرفتن بهره را ممنوع و حکم کرد کسانی که آشکارا ربا خواری را پیشه خود ساخته اند، حق شرکت در مراسم دینی را نخواهند داشت و هیچ کشیشی، صداقت آنها را قبول نخواهد کرد و اگر بدون توبه از دنیا بروند، اجازه دفن در گورستان عیسویان برای آنها صادر نخواهد شد.
قرن های زیادی ربا از سوی کلیسا و قوانین مدنی کشورهای مسیحی، ممنوع اعلام شده بود. کلیسا مسیحیان ربا خوار را با یهودیان برابر می شمرد و برای آنان مجازات هایی اعمال می کرد. از قرن 12 تا 15 میلادی، به علت گسترش بین شرق و غرب، تحولات بزرگی در تمام زمینه ها از جمله در فعالیت های اقتصادی پدید آمد و به تدریج، زمینه ترویج ربا، ر میان عموم مردم فراهم شد. توسعه صنعت و بازرگانی مستلزم به کارگیری پس اندازهای راکد جامعه در معاملات بود.  برای کشورهایی که درگیر جنگ یا مشکلات دیگری بودند، قرض کردن بسیار آسان تر از اخذ مالیات بود. اصناف هم قرض می گرفتند و هم قرض می دادند و در هر دو صورت، بهره، رکن اصلی معامله را تشکیل می داد. مالکانی که مشغول توسعه املاک خویش یا عازم جنگ های صلیبی بودند، از وام دهندگان، استقبال خوبی کردند. به این ترتیب کلیساها و دیرها که روزی پرچمدار مبارزه علیه رباخواری بودند، برای مقابله با افزایش روز افزون قیمت ها یا رهایی از پیامدهای مالی، دست نیز به سوی یهودیان که بزرگترین منابع مالی در اختیارشان بود، دراز کردند.
در مجموع در مسیحیت تا قرون ششم و هفتم میلادی با شدت وحدت در مقابل ربا مقاومت می شود؛ ولی بعد از ان توجیهات، ربا خواری شروع می شود و بعد از صنعتی شدن اروپا و پدیده ی رنسانس، می بینیم که بحث ربا و قرض دادن ربوی به اوج خود می رسدو باعث بوجود آمدن انواع حیله های فرار از ربا می شود.
بعد از رنسانس، شاهد هستیم که بین بهره و ربا فرق می گذارند و می گویند: اگرنرخ بهره در حد عادلانه و متعرف باشد، این بهره است و ربا تلقی نمی شود؛ اما اگر فاحش و بالا باشد و شامل نرخ های ناعادلانه شود، این رباست. با این دلیل تراشی ها زمینه ی گسترش بانکداری بر اساس بهره به وجود می آید وبیان می کنند: چون نرخ سود وبهره بانک ها، همیشه نسبت به نرخ بازار، عادلانه است، بنابراین بهره بانکی" ربا" نیست و اشکالی ندارد: اما با همین توجیهات، در واقع زمینه برای گسترش ربا فراهم می گردد.