نمایش خبر نمایش خبر

"آمیرزا" نمونه شد

"آمیرزا" نمونه شد



داروغه همه را در میدان آبادی جمع کرد و وقتی همه ساکت شدند کدخدا گفت: امروز می خوام برایتان ارباب خوب انتخاب کنم و بگم کدوم ارباب خوب و نمونه هست و کدوم نه! هر کسی حرفی می زد و یه چیزی می گفت. یکی می گفت: قطعا ارباب من نیست، چون هنوز حقوق سه ماه منو نداده! یکی دیگه می گفت: احتمالا ارباب من هم نیست، چون همیشه در سفر خارجه به سر می برد. یکی دیگه می گفت ارباب من نیست چون چند روز پیش یکی از کارگرها بهش پیغام داد بالای چشمت ابروست ولی ارباب فورا اونو اخراج کرد و گفت سر کار نیاد! خلاصه هر کسی حرفی می زد و از انصاف و بی انصافی، رحم و بی رحمی، جوانمردی و ناجوانمردی، خوبی و بدی اربابش می گفت. تا این که کدخدا گفت: "آمیرزا " نمونه هست و اسمشو بلند گفت. همه تعجب کردند. ممل که طاقتش نبود گفت: کدخدا! همه می دونن آمیرزا نه حقوق سر وقت میده و نه سر کار درست میاد و نه خوب با رعیت تا می کنه! ناگهان ارباب گفت: ممل بی مقدار! ساکت باش! تو بهتر مصلحت می دانی یا من!